چی بگم والا ،اصن ولش کن...

ساخت وبلاگ
بعضی وقتا آدم با یه نفر تو رندگیش صمیمی میشه اونقدری که خصوصی ترین چیزا و مهمترین چیزاشو هم بهش میگه و انتظار داره طرف مقابلش هم همینطور باشه یا حد اقل یه سری چیزایی که به دیگران نمیگه رو ..

ولی اگه متوجه بشی نسبت بهت سوظن داره  یا حتی اونقدری بهت اعتماد نداره که تو خودت هرگز اتفاقای خیلی شخصی زندگیشو توش فضولی نمیکنی و یه سری اتفاقای دیگه ، وقتی میفهمی اون نه تنها مث تو نیست بلکه یه اعتماد نسبی هم بهت نداره یخورده از خودت بدت میاد حالا اون بماند...


+ امروز افتتاحیه کافه یکی از دوستان بود ، چند روز دیگه هم یکی دیگه از دوستان کلوپ بازی راه میندازه حسابی درگیریم 

+میخوام برم دوره مربیگری دوچرخه سواری سرعت ،دوچرخه سواری شهرستانو راه بندازیم یخورده هم وقت خودمون پر شه هم تفریح باحالیه ..


+گیریم که زمستونم تموم شد ،باهار هم اومد ، توکه نیستی همش پاییزه ،جوونی هم بره در کوزه بشینه ، والا ، دیگه نای راه رفتن هم نمونده فقط از گشنگی نمیمیریم..

پ.ن: دلم پر بود ، جایی بجز اینجا برا درد و دل پیدا نکردم، و البته جابی بهتر از اینجا ...
پ.ن: اگر با ما نمی آیی /شبی با خود ببر ما را



نه پای ماندنم اکنون ،نه بال پرواز است.....
ما را در سایت نه پای ماندنم اکنون ،نه بال پرواز است.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1yekidigar4 بازدید : 135 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 13:56